نفسنفس، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

هستی من.نفس

چهار ماهگی نفس جون

1392/9/28 15:00
نویسنده : آلیس
181 بازدید
اشتراک گذاری

سلام شیرینم

دیروز 3 ماهت تمام شد و رفتی تو چهار ماه.

گلکم امروز متوجه حرکات جدیدی ازت شدم مثلا امروز که بابایی از سرکار اومد تو بغل من خوابیده بودی عین فرشته ها همین که بابایی رو دیدی چشاتو بازی کردی و براش خندیدی براش دست و پا میزدی که بری تو بغل بابایی و از بغل من پریدی تو بغل بابایی قربون مهربونیات ماچ ماچ الهی من قربوت برم که اینقدر بابایی رو دوست داری و همش میخوای بگی ب ا ب ا یعنی خودم بهت یاد میدم که اول بگی بابا بابایی خیلی دوست داره مامانی منم عاشقتم هااااااااا

راستش بعضی وقتا که گریه میکنی همین که میری تو بغل بابایی دیگه آروم میشی و گریه نمیکنی الهی من فدات بشم

تقريبا دو هفته هم هست كه همش آب دهنت آويزون ميشه!! و بايد برات پيشبند ببنديم تا لباست خيس نشه فکر کنم میخوای دندون در بیاری آخه خیلی لثه هات درد میکنند و حتی یه روز از صبح تا شب فقط گریه کردی و همش میخواستی یه چیزی رو فشار بدی و منم دندون گیر رو بهت دادم که بذاریش تو دهنت لااقل اونو فشار بدی وما هم همه کاری برات میکردیم تا دردش کم بشه اما هیچی تاثیری نداشت الهی بمیرم که اینقدر درد داری عسلم و اذیت میشی اما باید تحمل کنی این روزا هم تموم میشوند خوشگل مامان

 

 

 

 

 

 

و حتی وقتی ما میخواهیم چیزی بخوریم تو هم اونقدر نگاه میکنی و دست و پا میزنی و خودتو میکشی که بهت بدیم شما هم بخوری مامانی شما الان فقط باید شیر مامانی رو بخوری هیچی مث اون مقوی نیست خانومی عجله نکن همه چی میخوری

 

 

 

 

 

 

این روزا دیگه قشنگ میتونی با کمک مامان بابا بشینی البته خودتم خیلی دوست داری بشینی هااااا و یا ما کمکت میکنیم یا دوروبرت بالش میزاریم که نیفتی خدایی نکرده طوریت بشه اذیت بشی و حتی دلت میخواد وایسی و روی انگشتای پاهاتم می ایستی الهی من دورت بگردم که دوست داری زودی راه بری عجله نکن کمرت درد میگیره هااااا بذار برا وقتش هنوز زوده خانومم.

راستی این ماه برای رسیدن به عروسک هات اسباب بازی هات که برات میارم تا باهاشون بازی کنی کمی دورتر از خودت میزارم تلاش میکنی که بهشون برسیو زودی تو دستت بگیری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

و همه چی رو هم تو دهنت میزاری مامانی و حتی همش دستاتو میخوری و صداهایی هم در میاری موقع خوردن دستات خوشگل منی تو

 

 

 

 

 

 

و حتی یه بار که بابایی داشت قلیون میکشید شما از دستشون گرفتید که بذارید تو دهنتون الهی من فدات بشم جیگرررررررررر آخه همه چی رو که تو دهن نمی ذارن خانومممممممم

 

 

 

 

 

 

يه چيز ديگه كه من خيلي براي رسيدنش ثانيه شماري ميكردم: هفته پيش كه از خواب بیدار شدی و صداتو شنیدم و اومدم که بغلت کنم تا منو ديدي از در اومدم تو، خوشحال شدی و خندیدی و من هم وقتي اومدم نزديكت چنان خنديدي و دست و پا برام زدي كه دلم برات رفففففففففت الهی فدات بشم که از خواب بیدار میشی همش میخندی همیشه لبت خندون باشه مامانی 

راستی دخترم بعضی وقتا که گریه میکنی و آروم نمیشی تا لباساتو كم میکنم  آروم میشی و برا خودت بازی میکنی و صداهای مختلف در میاری و میخندی الهی قربونت برم که گرمارو دوست نداری جیگرم

و لباسات زود به زود داره برات كوچيك ميشه هااااااا دیگه داری بزرگ میشی خانوم من

خيلي خوشحالم خدا اين فرشته مهربون رو بهم داده. خدايا بخاطر همه نعمت هايی كه بهم دادي ازت ممنونم.

 

 

 

                      

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)