نفسنفس، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

هستی من.نفس

بيست و نه ماهگي نفس بلا مبارک

1394/10/30 18:09
نویسنده : آلیس
432 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مامان  خوبي دنياي مامان

برا عزيزم بگم که تو اين ماه هرازگاهي دنيا جونو اذيت ميکني هاااااا خوب شما هم خودت ني ني کوچولو هستي نميشه ازت انتظار داشت يه کوچولو بهش حسودي ميکني خوب اينم طبيعيه  ماماني بعضي وقتا هم اسباب بازي هاتو مياري با آبجي دنيا بازي ميکني دعواتونم ميشه هاااا   وقتي دنياجون ميخواد از اسباب بازي هات برداره بهش نميدي بعدش بهش ميدي هااااا اشکالي نداره ماماني تو خودت هم خيلي کوچولو هستي هنوز برات زوده اين چيزارو درک کني ولي خوب کلا دوسش داری.

همچين بهش ميگي آبجي آبجي دنيا يا ميگي جان جان قربون اون جان گفتنات برم من که دنيارو دوسش داري هاااااا

برات بگم که وقتي خوابيده ميري بيدارش ميکني که باهاش بازي کني خوب بهش عادت کردي حوصله ات سرميره. وقتي دنيا خانوم ميخوابه هميشه سعي ميکنم دوتاتون باهم بخوابيد که ديگه تنها نموني موقع خواب نري دنيا کوچولو رو بيدارش کني بي خواب بشه

برا قشنگم بگم که از پوشک دارم شمارو ميگيرم ياد گرفتي هاااا ولي بعضي وقتا همکاري نميکني منم مجبورم خودم از رو ساعت ببرمت دستشويي تا عادت کني و کامل ياد بگيري بعضي وقتا باهامون لج ميکني ديگه به دنيا خانوم نگاه ميکني حسوديت ميشه اونو پوشک ميکنيم نه ماماني يه وقت حسودي نکني هاااا اون خيلي کوچولوست تو دوسال و نيمه هستي ديگه وقتشه که ياد بگيري کجا بايد دستشويي کني کي بايد بگي بعدشم خودت از پوشک بدت مياد قربون نگاه هات برم من عسلم

برا قشنگم بگم که شبا کار مامان شده تخم مرغ درست کردن برا شما هر شب يا يه شب در ميون ميري مي ايستي بغل گاز يا صندلي تو مياري مي ايستي روش باهم تخم مرغ درست ميکنيم بعد مياريم با دنيا کوچولو ميخوري به باربي هم که ميديد

وقتي ميگويم ميخواهيم بريم بيرون يا مهموني ديگه جاي لباساتو ياد گرفتي خودت ميري لباس مياري بعد شروع ميکني به پوشيدن يا حتي اگه تلفني کسي بهت بگه بيا خونه ما زود گوشي رو ميدي ميري لباس مياري ماهم ميگويم مامان بعدا ميريم الان نميشه يا تو يه شهر ديگه اند ولي شما شروع ميکني به گريه کردن   قربون اون اشکاتون برم من ماماني

حتي ماماني قبلا که بابايي ظهر يا شب ميخواست باربي رو ببره دستشويي شما هم حاضر ميشدي باهاش ميرفتي ولي الان ديگه نميري به بابايي ميگي مامان يعني ميخواي پيش ماماني بموني فدات بشم من عزيزم

راستي عزيزم بابايي برات دفتر نقاشي و مداد رنگي اينا گرفته هر روز ميذاري جلوت برا خودت نقاشي ميکشي يا ميگي برات پيشي هاپو بکشيم

راستي ماماني با اين کارت هاي صدآفرين اعضاي بدن ياد گرفتی حتي اشيارو اسمارو که ميپرسیم با کارت ها نشون ميدي

اينم از کارايي که تو اين ماه انجام داديد......

داری چی رو حساب کتاب میکنی خانوم خانوماااااااااااا

 

 

 

 

چه خوب آفرین آفرین

 

 

                 

 

 

یا بازی میکنی با آبجی یا دعواتون میشه برا چی اصلا میشه بگیییییییییییییی

 

 

 

 

دامن مامان پوشیدی ولی بهتون میاداااااااااااا

 

 

 

 

 

 

 

چه نگاهی قربونتون برم من خانومییییییییییییییییی

 

 

 

 

چه خنده ای عشقمی تووووووووووووووو

 

 

     

 

 

گوشواره ای مامان چه بهتون میاد طلا خانوم

 

 

 

 

 

عمه فرناز و نفس جون

امروز برا نهار عمه فرزانه اینا دعوتمون کرده بودند رستوران خیلی هم بهمون خوش گذشت مرسی عمه خانوم

 

 

                

 

 

نفس و عمه فرزانه

نفسی خیلی دوست داره عمه هااااااااااا قربونت برم من که اینقدر دوست داشتنی هستی شمااا

 

 

               

 

 

دلت نمیخواست از پارک بیای بیرون عزیزم همه رو خسته کردی شما امروز از بس سرپا موندند

 

 

 

 

بدو بیا بریم دیگه مامانی خسته نشدی شماااااااااا

 

 

 

 

نفس و دنیا جون یادش بخیر قدیما ما هم سوار اینا میشدیم هااااا بابا اینا هم سوارش شدند امروز

 

 

 

 

و اینم عکس دسته جمعی مون

 

 

 

 

آقا ذبی هم خیلی دوست دارند هااااااااااااااا مامانی الهی قربونتون برم من که خانومی شمااااااااااا

 

 

 

 

سلام صبحتون بخیر عزیزان

 

 

 

 

ااااااااااا رفتی پیش دنیا جون خوابیدی تووووووو عجباااااااااا

 

 

 

 

دارید چیکار میکنید اونجا شما دوتا هان

 

 

 

 

چه مودب چه خانوم آفرین به شما دوتا

 

 

 

 

مامانی اونجا چرا دراز کشیدی پادرد میگیری عسلم آخه

 

 

 

 

کار خطرناک   مامانی دستتو میبری عزیزم صبر کن مامانی بیاد خوشگلم

 

 

 

 

نفس و گوشیش

 

 

 

 

عجب نگاهیییییییییییییی

 

 

 

 

نفس و دفتر نقاشیش و مداد رنگی هاش همش با اینا سرگرمی شما فعلا

 

 

 

 

چه احساساتی ابراز میکنید شما دوتا خواهر الهییییییییییی

 

 

 

 

 نفس و رژ لب   وای وای وای

 

 

 

 

اینهمه لاک میخوای چیکار مامانی نشکونی یه وقت عزیزم

 

 

 

 

صورتشو ببین چیکار کردی با خودت تو مامانی

 

 

 

 

تولد خاله فاطی مبارکه خاله فاطی

 

 

 

 

تولد عمو مصطفی دوست بابایی و عمو میلاد خیلی هم خوش گذشت بهت با بچه ها

 

 

 

 

داری چیکار میکنی شماااااااااااااا

 

 

 

 

دعواتون نشه یه وقت

 

 

         

 

 

نفس و شیشه شیرش

 

 

 

 

اون زیر پیکار دارید میکنید شما دوتا خواهر سرتون نخوره این ور اون ور

 

 

 

 

به به داره ورزش میکنه عشق مامان

 

 

 

 

مامانی از جلو نگاه نکن چشات ضعیف میشه طلای مامان

 

 

 

 

نیفته آبجی مامانی

 

 

       

 

 

برا اینکه دنیا کارتاتو برنداره گذاشتی زیر بالشتت تا بخوابی عزیزمی توووووووووووو

 

 

 

 

وای وای وای مامانی مداد نخوره به چشت داری چه میکنی تو دخملللللللللل

 

 

     

 

 

این چه وضع خوابیدنیه 

 

    

 

 

خانومید شما دوتا عشق منید شما دوتا دنیای منید شما دوتا

 

 

 

 

بسه اینقدر شیر نخور تو بسه دیگه

 

 

 

 

نفس داره کتاب داستان میخونه هاااااااا آفرین

 

 

    

 

 

گوشی به دستی همش هاااااااااااا با کی داری شما حرف میزنی طلا

 

 

 

 

دنیایید شما بخدااااااااااااااااا

 

 

              

 

 

تا دنیا از خواب بیدار میشه زودی میری سراغش هاااااااااا

 

 

 

 

شام دعوت بودیم خونه عمو امین که میری مغازه اش اینو برمیداری اونو برمیداری

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)