نفسنفس، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

هستی من.نفس

سيزده بدر 1394

1394/1/13 1:49
نویسنده : آلیس
380 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قند عسل مامان سلام خانوم خانوما  خوبي قشنگم

برا نازنینم بگم که  سيزده بدر امسال برنامه خاصی نداشتیم چون مامانی باردار بود و نمیخواستیم بیرون از خونه بریم اما مامان بزرگ اصرار کرد که بريم باغ يکي از آشناها يعني همين امروز صبح جور شد والا از قبل برنامه نذاشته بوديم وقتی هم دیدیم مامان بزرگ حال نداره شرایط روحی اش بهم ریخته قبول کردیم   و تو خود شهريار باغش جور شد و بابايي صبح با بچه ها هماهنگ کرد خودش غذارو آماده کرد برا نهار لوبيا پلو  هم گذاشت وسايلارو جمع و جور کرد يعني همه کارارو خودش کرد دستش درد نکنه الهي قربونش برم من  خدا کنه بتونم زحماتشو جبران کنم از اينجا به بابايي بگويم باباجون خسته نباشي خسته نباشي بوس بوس بوس  ديگه شما هم از خواب بيدار شديد کارامونو کردیم و همه چي رو تو ماشين گذاشتیم و رفتيم دنبال مامان بزرگ اينا تا با هم بريم  چون شب قبلش خونه خواهرشون مونده بودند واي مامان بزرگ هم بدجوري مريض شده بودند از روز اول عيد مريض بودند تا الان واي که چقدر سخته بدحالي واي که چه حال و روزي داشت همش ميگفتم زودي خوب بشه آخه بهش واقعا بيحالي نمياد بهش مياد هميشه سرحال باشه دعا کنيم هرچه زودتر بهتر بشه  تا شما بتوني باهاش بازي کني   مامان بزرگ خوبيه خيلي دوست داره ماماني دلم ميخواست تو اين روزا پيشمون باشه اما ماماني شما عادت کردي دير بخوابي و هي ميخواي بلندش کني بگي باهات بازي کنه و اينجوري بيشتر اذيت ميشد و نميتونست سرحال باشه برا همين ایام عید مونده بودند خونه خاله فاطي اينا و منم هر روز باهاشون تماس ميگرفتم ببينم بهتره کاري نداره خدا خودش همه مريضارو شفا بده الهي آمين

امروز شما هم خيلي اذيت نکردي دوتا بچه اونجا بودند با اونا بازي ميکردي آهنگ گوش ميدادي مي رقصيدي اين ور اون ور ميرفتي توپ بازي ميکردي با کارات همه رو سرگرم کرده بودی  کلي هم انرژي هدر دادي و فکر کنم حسابي خسته شده بوديد

 

داری توپ بازی میکنی مامانی خوش گذشته بهتون هااااااااا

 

 

    

 

 

الهیییییییییییییی قربون اون ژستتون

 

 

 

 

 

اونجا رفتی چیکار دخمل مامان نیفتی از اون بالا 

 

 

    

 

 

 

وای وای روسریشو چه بهتون میاد قشنگم

 

 

   

 

 

قربون اون خنده ات مامان جون 

 

 

 

 

نشستنشو کجا نگاه میکنی خانومی دوربین اینجاست هاااااااااااا

 

 

 

 

ولي امروز هم خيلي به همه مون خوش گذشت نهار لوبيا پلو جوجه خورديم عصرونه آش گذاشتند آش خورديم کلي تنقلات ديگه ولي امروز ماماني خيلي خسته شده بود چون بايد همش مي شستمت اگه جاتو کثیف میکردی که واقعا سختم بود اما چاره اي نداشتم و باید رو زمنین می نشستم چون اذیت میشدم اما بايد تحمل ميکردم يه روز بود ديگه  کلي هم عکس انداختيم  و کلي به همه مون خوش گذشت غروب وسايلامونو جمع و جور کرديم از همه خداحافظي کردیم و اومديم خونه مون بعد همه حموم کرديم  و وسايلامونو جابه جا کرديم و مامان بزرگ هم خونه ما موندند آخر شب کمی بازی کردی  و بعدش چون همه مون خسته شده بودیم خوابیدیم قربونتون برم که آرومی عسلم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)