مروارید کوچولو خوش اومدی

سلام خانوم خانوماااااااا خبر دارم براتوننننننننن

تقريبا چند ماه بود كه همش آب دهانت ميومد، اونقدر كه مجبور شديم برات پيشبند ببنديم. يكي ميگفت براي اينه كه فك سفت ميشه. يكي ميگفت دندون ميخواد در بياد... خلاصه ما هم دلمونو خوش كرديم به اين چيزا گذشت و گذشت تا اينكه....

الان دو شبه همش تب داری و بی قراری می کنی و نصف شب از خواب ميپري و دستت رو به سرت و گوشات ميمالي. من فكر ميكردم نكنه عفونت داری يا دلت درد ميكنه. اين هم گذشت تا اينكه ديروز ديدم گرسنته ولي شير نميخوري! خيلي برام عجيب بود، گفتم شايد شير من بدمزه شده، اين هم گذشت و امروز صبح ديدم وقتي شير ميخوري واقعا نمیتونی بخوری و همش دهنت داغه و بی قراری می کنی! يهو با خودم گفتم وااااااي نكنه دندون؟ بلللللللللله حدسم درست بود، انگشتمو شستم و زدم دهنت ديدم ٢ تا مرواريد سفيد از فك پايينت در سن 8 ماه و 11 روزگيت جوونه زده بيرون مبارکت باشه عزیزم اون لحظه بهترين چيزي بود كه تا حالا ديده بودم. خييييييلي خوشحال شدمسريع به باباييت نشون دادم و اونم از خوشحالي داشت پر در مياورد. باورم نميشد ولي خوشبختانه اونقدر بي سرو صدا دراومد كه ما حتي متوجه هم نشديم. ايشالا كه بقيشونم به همين راحتي دراد.

پرنسس مامان بزرگ شدنت رو با تمام وجود حس ميكنم، ايشالا كه با مرواريداي سفيدت هميشه بخندي.

پس بزرگ شو و بزرگ شو تا ما به تماشاي تو خوش باشيم.

امروز مامانی سرم خیلی شلوغ بود و جشن دندونیت رو با بابایی گرفتیم.

اینم آش دندونی

و اینم غذای امشب